به گزارش همشهری آنلاین، کتاب ناطور دشت با عنوان اصلی The Catcher in the Rye اثر بسیار مشهور و برجسته جروم دیوید سلینجر است که در سال ۱۹۵۱ منتشر شد و طبق آخرین آمار تاکنون بیشتر از ۶۵ میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفته و به بیش از ۳۵ زبان نیز ترجمه شده است.
کتاب «ناطور دشت» نوشته «جروم دیوید سالینجر» زمانی یکی از پرسانسورترین کتابهای مدارس و کتابخانههای آمریکا محسوب میشد.
در سال ۲۰۱۰ یک نسخه از چاپ نخست این کتاب به قیمت ۶۵,۰۰۰ دلار فروخته شد. البته این رقم برای چنین کتابی یک مبلغ ناچیز محسوب میشد. از جمله دلایل قیمت پایین کتابی که در سال ۲۰۱۰ فروخته شد به سالم نبودن آن و انتظارات برای روانه شدن موجی از کتابهای امضا شده «سلینجر» پس از درگذشت در سال ۲۰۱۰ بود. البته این انتظارات هرگز تحقق پیدا نکردند.
- روایت اعدام ساختگی بزرگترین نویسنده روانکاو جهان | مشهورترین جمله داستایوفسکی در برادران کارامازوف
- نویسندگان ما هنوز نمیدانند داستان ایرانی یعنی چه؟ | رئالیسم جادویی همان فرهنگ عامه است
سالانه به طور میانگین حدود ۲۵۰هزار نسخه از «ناطور دشت» به فروش میرسد. این یعنی روزانه حدود ۶۸۵ نسخه از این کتاب فروخته میشود. از زمانی که این اثر برای نخستینبار منتشر شد فقط تا سال ۲۰۱۷ بیش از ۶۵ میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفته است.
ترجمههای مختلف فارسی رمان ناطور دشت
ناطور دشت برای نخستین بار در سال ۱۳۴۵ توسط احمد کریمی از سوی نشر فرانکلین چاپ و منتشر شد. در سال ۱۳۷۰ هم محمد نجفی دومین مترجم فارسی زبان بود که دست به ترجمه این رمان زد و آن را در اختیار نشر نیلا قرار گذاشت. اما روی جلد کتاب به جای ناطور از ناتور استفاده شد.
در سال ۱۳۹۳ متین کریمی برای سومین بار این اثر را با عنوان ناطور دشت به فارسی برگرداند و آن را در اختیار انتشارات جامی گذاشت.
ترجمه چهارم این رمان به زبان فارسی هم توسط آراز بارسقیان در سال ۱۳۹۴صورت گرفت که نشر ملیکان آن را روانه بازار کتاب کرد و روی جلد این ترجمه هم ناطور ذکر شد.
سعید دوج نیز در سال ۱۳۹۷ از املا ناتور استفاده کرد و انتشارات روزگار آن را منتشر ساخت. همچنین ترجمه دیگری در سال ۱۳۹۸ به قلم علیرضا دولتآبادی با عنوان ناطور دشت و از سوی انتشارات نگارتابان وارد بازار کتاب شد.
رضا ستوده نیز دیگر مترجمی است در سال ۱۴۰۰ دست به ترجمه این رمان پرطرفدار زد. او هم روی جلد از املای ناطور استفاده کرد که نشر نگاه آن را انتشار داد.
ناطور یا ناتور، کدام درست است؟
ترجمههای مختلف اثر مشهر سلینجر به زبان فارسی با عناوین ناطور یا ناتور، برای مخاطبان این سوال را پیش میآورد که املای کدام یک صحیح است و اصلا این اصطلاح از کجا آمده است؟ برای رسیدن به پاسخ به این پرسش معماگونه بی شک باید ترجمه نخست آن یعنی برگردان احمد کریمی رجوع کنیم، زیرا او اولین کسی بود که از این واژه برای این کتاب بهره برد.
ابتدا باید بدانیم ناطور به معنای چیست و املای صحیح آن کدام است؛ در فرهنگ معین این واژه «ناطور» ذکر شده و «باغبان، نگهبان کشتزار و نگهبان» معنی شده است. از نکات جالب و قابل توجه این است که هیچ یک از مترجمان، عنوانی را که برای ترجمه این اثر انتخاب کردهاند به غیر از ناطور یا ناتور نیست و کسی از آنها سراغ واژهای مترادف آن نرفته است. این نشان میدهد که احمد کریمی در بهره گرفتن از واژه ناطور بسیار موفق و اثر گذار بوده است و این واژه را فقط به استخدام این رمان در آورده و به تعبیری مصادره کرده که دیگر مترجمان راهی جز پیروی از احمد کریمی نداشتهاند.
اما اینکه کریمی چگونه سراغ این واژه رفته و از واژگانی چون باغبان یا نگهبان کشتزار بهره نگرفته ریشه در مطالعات این مترجم در ادبیات کلاسیک فارسی دارد. کریمی این واژه را در یکی از حکایتهای بوستان سعدی پیدا کرد و با وام گرفتن از آن نامی ویژه برای اثر جاودانه سیلنجر برگزید.
یکی از قدیمی ترین سندهای فارسی که ترکیب اضافی «ناطور دشت» در آن آمده و ذکر شده بوستان سعدی است، سندی که احمد کریمی از آن بهره برده است. سعدی در حکایتی از باب پنجم بوستان آورده است:
یکی روستایی سقط شد خرش / علم کرد بر تاک بستان سرش
جهاندیده پیری بر او بر گذشت / چنین گفت خندان به ناطور دشت
مپندار جان پدر کاین حمار / کند دفع چشم بد از کشتزار
که این دفع چوب از سر و گوش خویش / نمیکرد تا ناتوان مرد و ریش
چه داند طبیب از کسی رنج برد / که بیچاره خواهد خود از رنج مرد؟
ترجمههای مختلف رمان ناطور- ناتور دشت
اینکه کدامیک از ترجمه اثر شگرف سلینجر به اصل متن وفادارتر و یا اینکه در زبان فارسی جذابتر است کاری دشوار و حتی نظر دادن در خصوص آن سلیقهای است. با این وجود در ادامه ترجمه یکی از مونولوگهای ناطور دشت از شش مترجم به عنوان ذکر می شود.
ترجمۀ احمد کریمی:
«من دروغگوترین آدم روی زمین هستم. خیلی قباحت دارد. مثلا اگر برای خریدن یک مجله در حال رفتن به طرف بساط روزنامه فروش باشم و احیانا کسی از من بپرسد که کجا دارم می روم، هیچ بعید نیست که بگویم قصد دارم به اُپرا بروم. کار وحشتناکی است.»
ترجمۀ محمد نجفی:
«من چاخان ترین آدمی هستم که کسی تو عمرش دیده. افتضاحه. حتا وقتی دارم می رم سر کوچه مجله بخرم، اگه کسی ازم بپرسه کجا می ری نذر دارم که بگم دارم می رم اُپرا. وحشتناکه.»
ترجمۀ متین کریمی:
«من دروغگوترین آدمی هستم که تو زندگیتون دیدین. شرم آوره. مثلا اگه دارم می رم فروشگاه یه مجله بخرم، یکی منو ببینه و ازم بپرسه کجا داری می ری، با اعتماد به نفس کامل میگم دارم می رم اُپرا. افتضاحه.»
ترجمۀ آراز باسقیان:
«چاخان ترین چاخانی هستم که به عمرت دیدی. خودم می دانم افتضاح است. این قدر که می توانم عین آب خوردن وقتی می خواهم بروم مجله بخرم، الکی بگویم دارم می روم اُپرا. افتضاح است.»
ترجمۀ سعید دوج:
«من بدترین دروغگویی هستم که توی عمرت دیدی. این خیلی بده. حتی، اگه در مسیر خرید برای یک مجله باشم، و کسی ازم بپرسه کجا میری، قادرم بگم دارم میرم به اُپرا. خیلی وحشتناکه»
ترجمۀ رضا ستوده:
«من بدترین دروغگویی هستم که شما به عمرتون تا حالا دیدید. خیلی وحشتناکه. اگه مثلا واسه خریدن یه مجله دارم می رم روزنامه فروشی و اگه کسی از من بپرسه کجا دارم می رم، هیچ بعید نیست بگم دارم می رم اُپرا. می دونم وحشتناکه.»
نظر شما